ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام دوستت دارمهای نگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند
و ما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم
و بدهکاریم به تمام نگاه هایی که از چشمان هم دزدیدیم تا نشان دهیم اسیر عشق نیستیم
و به دستهایمان که نوازش را از آنها دریغ کردیم تا مبادا مهرمان بر دیگری نمایان شود
و به نفسهایمان که حبسشان کردیم تا به شماره افتادنشان خبر از سر درونمان ندهد
و به احساسمان که اجازه ندادیم بر زبانمان جاری گردد تا مبادا کلامی از محبت گوش جانمان را بنوازد
و قلب عاشقش را گرما بخشد
و بدهکاریم به قلب دردمند و روح خسته عزیزی که با کلامی از امید آرام ش نکردیم
و با واژه ای از عشق به وجود سردش گرمای محبت نبخشیدیم
و ما بدهکاریم حتی به افکارمان که به عمد گسستیمش از نقش و یاد یارمان که فراخ باشد آن
و آزاد باشیم ما
و آسوده باشد آن وجدان نخ نما برای میزبان دیگری بودن.
ما به همدیگر بدهکاریم....